هلیاهلیا، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 29 روز سن داره

كودكي دختر نازم هليا

اولین مریضی جدی هلیا

چند روزی بود که همش نق نق می کردی و دائما دوست داشتی بقلت کنم و بدنت داغ میشد همش فکر می کردم که بالاخره داری دندان در میاری روز جمعه 28 تیر ماه بود که یک ان دیدم تمام تنت ریخته بیرون خیلی نگران شدم زود با بابایی بردیمت پیش بابا جان ،بابا جان گفت شما ویروس گرفتی از علائمش همین بیرون ریختن دونه و پوف کردن چشم. روز بعد هم کلی گریه کردی و ناآرام بودی هر چی استامینوفن میدادم اثری نداشت.تقریبا کل روز تو بقلم بودی و حسابی کمردرد گرفتم .امروز یکشنبه 30 تیر بهتر شدی. خدا کنه خوب بشی.هم خودت خیلی اذیت شدی هم من.منم کلی غصه خوردم قربونت بره مامان ...
30 تير 1392

جهش رشدي در ٩ماهگي

تا ٩ ماهگي هيچ كاري نمي كردي خوابيده بازي مي كردي وقتي مي شستي بعد از ٣ دقيقه مي افتادي ولي با ورودت به ٩ ماهگي ياد گرفتي خوب بنشيني.يك روز از ورزش برگشتم خانه ديدم داري سينه خيز ميري ٢ هفته بعد چهار دسته پا شدي الان كه ٩ ماه و ١٦ روزت هست ياد گرفتي از حالت چهار دسته پا به حالت نشسته تغيير حالت ميدي خيلي بزرگ شدي دخترم اين عكس اولين چهار دست و پا شدنت هست   این جام با خوشحالی داری میای دوربین را بگیری( سینه خیز)   ...
30 تير 1392

آتلیه عکاسی

در تاریخ 92/4/21 در روز جمعه ساعت ٥ بعد از ظهر وقت آتلیه داشتی.خیلی روز قشنگی بود.خیلی قشنگ خندیدی و فیگور گرفتی. قربونت برم   آخرش حسابی خسته شده بودی ولی بازم گریه نمی کردی. نفس منی عزیزم ...
30 تير 1392

سفر به شمال با خاله

سومین باری بود که به شمال می رفتی ولی این بار فرق می کرد چون آرمان کوچولو هم همراه ما بود .این مسافرت را در تعطیلات خرداد ماه رفتیم.حسابی خوش گذشت .آن قدر بچه خوبی بودی که تو کل این 8 ماه اینقدر خوب نبودی.به نمک آبرود رفتیم 3 بار رفتیم ایران کتان تا عمو شلوار بخره.   وقتی برای اولین بار نشستی روی شن ها.اصلا هم دوست نداشتی     ...
24 تير 1392

رفتن به آب نیک

دومین گردشت برمی گرده به روز جمعه ای که بابا حوصلش سررفته بود و همه ما را برد آب نیک با آرمان رفتیم گردش.جفتتون بچه های نسبتا خوبی بودین. تو این عکس معلومه چقدر بهت خوش گذشته ...
24 تير 1392

عید 92

روز سوم عید به سمت شمال حرکت کردیم اول به عباس آباد پیش مامانی ایران و مریم ومسعود دایی رفتیم فردا عصری حرکت کردیم و به محمود آباد رفتیم 4 روز هم آنجا بودیم به جنگل های نور رفتیم و تو دختر خیلی خوبی در سفر بودی.عزیز دلم وقتی موچاله شدم ...
24 تير 1392